خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)

ساخت وبلاگ
دکتر جواد مهربانی ـ عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان 101 آزمون برای ارزیابی عملکرد ورزشیارزیابی آمادگی جسمانیمجموعه آزمونهای ارزیابی آمادگی جسمانیاصول فعّالیّت بدنی و آمادگی جسمانیآناتومی و فیزیولوژی فوتبالتجویز نسخۀ ورزشیتمرینات پلایومتریک برای بهبود عملکرد ورزشیراهنمای تغذیه ای در فوتبالروانشناسی تغذیهریکاوری مطلوب پس از تمرینات ورزشیفعّالیّت بدنی و تندرستیمعادلات متابولیک کالج طب ورزشی خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 18:35

دکتر محمّد غفوری ـ محقّق و مترجم فرومدیآموزش و یادگیری تاریخآیا غنای عدّ ای اندک به سودِ همۀ ماست ؟تاریخ نگاری و عکّاسی دانش اُتوپیارویارویی با منابع ( راهنمای پژوهش و نگارش تاریخ )نظریۀ اجتماعی و تاریخ اجتماعیهایدن وایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 101 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 18:35

خدا رحمت کند « سیّدحسن حسینی » را ، گفته بود : « هر انسانی ، کتابی است که با تولّد به چاپِ اوّل می رسد ، با مرگ نایاب می شود ، در قیامت تجدیدِ چاپ و بلافاصله نقد می شود . »حکایتِ آن گر چه برای همۀ انسانهاست ولی یک نمونۀ آن هم همین « دایی رضا » است . او یک روحانی است از روستای میغانِ شاهرود است که حالا کتابی شده است با نام « دایی رضا » .« دایی رضا » برای « گُردانِ کربلای شاهرود » مثلِ « ابن یمین » برای « روستای فُرومد » است .یادم هست یک بار کسی در جبهه از دایی رضا پرسید : شما از کجا هستید ؟پاسخ داد : از شاهرود .آن فرد پرسید : شاهرود کجاست ؟دایی رضا لبخندی زد و گفت : کنارِ بسطام !من آن موقع در کتابِ « منطق » سالِ سوم دبیرستان در بحثِ مُعَرِّف و مُعَرَّف خوانده بودم که « مُعَرِّف باید اَجلَی از مُعَرَّف باشد . » یعنی چیزی که می خواهد دیگری را بشناساند ، خودش باید شناخته شده تر باشد ، غالباً کسی که نمی داند شاهرود کجاست ؟ بسطام را هم نمی داند کجاست . من احساس کردم « دایی رضا » بر همین مبنا خندید . البتّه شاید قبلاً بسطام از شاهرود معروف تر بوده است .شاید حُکمِ دایی رضا و گُردانِ کربلا « عموم و خصوص مِن وَجه » بود .بچّه های فُرومد هم که از طریقِ شاهرود به جبهه اِعزام می شدند ، غالباً دایی رضا را می شناسند و با او خاطره دارند . گویا در تابستان 1372 بود که در شاهرود با حسین خانی ( خدا رحمتش کند . ) صحبت می کردم گفت : مهدی تا پیش دایی رضا برو . من هم به سفارشِ ایشان ، فردایش به میغان رفتم ، منزلِ دایی رضا را پیدا کردم ، صحبتهایی با ایشان داشتم و ناهار هم میهمانش بودم و برگشتم .دایی رضا با همه مهربان بود ، همه را دایی خطاب می کرد و دیگران هم او را دایی خطاب می کردند . در دفتر خاطراتِ خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 211 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:58

اینکه مسئولانِ روستا خوب و فهمیده باشند نعمت است . در هر زمینه ای نعمت است . بله ، آقای خَبّاز اُستاندارِ سمنان می خواست به فُرومد بیاید ، بحثِ افتتاح گاز بود ، به من اطّلاع دادند ، یعنی درخواست کردند جنابِ عالی که پژوهشگر هستید ، اگر در این جلسه که مَقامِ عالی اُستان و به تبعِ ایشان مُدیرانِ کُلّ و رؤسایِ اداراتِ شهرستان و ... می آیند شما تشریف بیاورید و در این جلسه صحبت کنید ، بسیار خوب است ، یعنی اصلاً حُضورِ شما مُغتَنَم است . یک مطلبِ علمی بیان کنید یا هر چه خودتان صلاح می دانید موجبِ خُرسندی و مُباهات است . پُشت بندِ آن هم یکی دو نفر از دوستان تلفنی درخواست کردند که بیایید ، در این گونه جلسات باید افرادِ فرهنگیِ روستا حُضور داشته باشند و چه کسی بهتر و فرهنگی تر از شما که برای روستا کارِ علمی و فرهنگی انجام داده اید .دیدم حالا که دوستان درخواست کرده اند صَلاح نیست رویشان را زمین بیَندازم . البتّه خوب شد که آمدم ، خیلی عِزّت و احترام گذاشتند . من در همۀ برنامه ها همراهِ اُستاندار بودم ، چون از قبل هم اطّلاع داده بودند ، برای هر برنامه هم مطلبِ عِلمی یا تاریخی یا ... شایسته داشتم و آن را بیان می کردم . یعنی طوری شده بود که به هر جا می رفتیم مسئولان نگاهشان به من بود ، حقّ هم داشتند ، کسی باور نمی کرد که من امامزاده را که برای روشن کردنِ شُعلۀ گاز در نظر گرفته بودند به طورِ عِلمی و مُستَنَد با خانقاهِ فَریُومَد پیوند بزنم . یا در حُسینیّه در حُضورِ حاضران بینِ فَریُومَد و کاشَمر نَقب بزنم که زَرتُشتِ پیامبر دو سَرو کاشته یکی در فَریُومَد و دیگری در کِشمَر . وقتی این را گفتم ، رو کردم به اُستاندار گفتم : جنابِ اُستاندار که زادۀ کاشَمرید و اینک به فَریُومَد آمده اید ، در سال خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:58

گویند مرا چو زاد مادرپستان به دَهَن گرفتن آموختشبها برِ گاهوارۀ منبیدار نشست و خُفتَن آموختدستم بگرفت و پا به پا بُردتا شیوۀ راه رفتن آموختیک حرف و دو حرف بر زبانمالفاظ نهاد و گُفتن آموختلبخند نَهاد بر لبِ منبر غُنچۀ گُل ، شکُفتن آموختپس هستی من زِ هستی اوستتا هستم و هست ، دارَمش دوستایرج میرزا................................................گویند مرا چو زاد « نَنَه »« سینَه وَ لَو » گرفتن آموختشبها برِ « بانوچِ » من« دِ خُو نرفت » و خُفتَن آموختدستم بگرفت و « اَچّه'>اَچّه اَچّه »تا « یَک اَنجی » راه رفتن آموخت« هَی حرف گُذاشت وَ دَهَنام »« تَ اَختِلاط کردن آموخت »« پوزخِند گُذاشت وَر لَوی مِ » بر غُنچۀ گُل « وَرِفتِن » آموختپس هستی من زِ هستی اوستتا هستم و هست دارمش دوستاز رفیقا بِچِه علی میرزا خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:58